پندارجونپندارجون، تا این لحظه: 12 سال و 7 ماه و 14 روز سن داره

پندارعسلی و مامان و باباش

مادرانه...

بزرگ شدی دانه ی بادامم ؛ انقدر که دیگر باید از غرور این روزهایت بنویسم . از اســتقلالی که جوانه زده و در حال رویش ست ... اشک ها و زمین افتادن هایت را دیگر کسی نباید ببیند ! که اگر ببیند ، دلخور می شوی ... خودت رو هنگام ناراحتی ، از ما پنهان می کنی ... اگر وقت دویدن افتادی ، ما نگاهمان را می دزدیم ، مبادا چشممان به تو بیافتد ! قلبم برات پر می زنه پندار . نمی دونی که چقدر دوست دارم ، نمی دونی !
19 خرداد 1392

استخر رفتن پندار

سلام گل مامان حالت چطوره هفته پیش-روز سه شنبه -خاله شیما مامان رهام خبر داد که میخواد بره استخر.البته این استخر با بقیه استخر ها فرق داشت،اونم این بود که نی نی ها رو هم راه میدادند. من و خاله حدیث مامان مشکات هم همراه خاله شیما به استخر رفتیم البته خاله صفورا(که جدیدا شما بهش میگی عمه!)هم با آوا جون از سر کار که برگشت خودش به استخر اومد. اول شما از استخر خوشت نیومد ولی بعد دیگه میگفتی منو ول کن خودم برم آب بازی خیلی خوش گذشت به همه ما به خاله ها گفتم فکر کنین چند سال دیگه این 4تا وروجک بزرگ میشن و میگن یادش بخیر ما با هم رفتیم استخر   ...
12 خرداد 1392

رکورد...

سلام عزیز دلم امروز وقتی برای تایید نظرات وبلاگت اومدم،متوجه شدم امروز وبلاگت جزء پربازدید ترین وبلاگ ها بوده و تا این لحظه 1503 تا بازدید داشته. تو این پست عکسش رو هم برات قرار میدم تا بدونی چه دوستها و خاله های مهربونی داری از همه متشکرم که به وبلاگ پسرم سر میزنن ...
6 خرداد 1392

سفر به اصفهان

سلام سلام حالت چطوره مادر؟ امیدوارم سفر خوش گذشته باشه. ما برای پیگیری یک کار به این سفر رفتیم.ترمینال شاهین شهر پیاده شدیم و دایی بهروز(پسر خاله مامان مریم) ما رو به وزوان برد. یک هفته وزوان بودیم و بعد به اصفهان رفتیم. شما برای بار دوم به اصفهان سفر کردی بار اول شما 6ماهه بودی عزیزم که به اصفهان رفتیم. تقریبا 10 روز هم اصفهان بودیم و بعد به تهران اومدیم. این هم عکسهای این سفر آقا پندار:  لحظه رسیدن(ترمینال شاهین شهر):   پارک لاله وزوان: بابا رضا و پندار: پندار و میدان نقش جهان: عشق بستین(بستنی): پندار در باغ عموی بابا ابراهیم (باغبادران): پندار؛بابا جون؛بابا ابراهیم در کنار زای...
6 خرداد 1392

دندون 18 ام پندار...

سلام گل مادر ما هنوز اصفهانیم و نمیتونم برات درست و حسابی پست و عکس بزارم. فقط چون روز اول خرداد ماه ، وقتی با ماشین عمه طوبی(دختر عمه بابا) از خرید برمی گشتیم متوجه شدم دندون جدید تو دهن کوچولوت لونه کرده، اومدم تا برات ثبتش کنم . مبارک باشه گلم ان شالله به زودی با عکس ها و اخبار سفرت بر میگردم ...
3 خرداد 1392

روز پدر...

کودکی ، موقع خواب سخت پاپیچ پدر بود و از او می پرسید : زندگی چیست ؟ پدرش از سر بی صبری گفت : زندگی یعنی عشق پسرک با سر پرشوری گفت : عشق را معنی کن ! پدرش داد جواب : بوسه ی گرم تو بر گونه ی من پسرک خنده برآورد ز شوق گونه های پدرش را بوسید زان سپس گفت : پدر … عشق اگر بوسه بود … بوسه هایم همه تقدیم تو باد !!! این متن رو پندار جون تقدیم به بابای مهربونش کرده منم از اینجا به بابای گلم و همه باباهای مهربون،روز پدر رو تبریک میگم. الهی الهی الهی،سایه پرمهر پدر از سر هیچ بچه ای کم نشه ...
1 خرداد 1392

20 ماهگی پندار گل مامان

سلام خوبی گل مادر الهی فدای تو بشم دیروز بیست ماهه شدی گل مادر اصلا باورم نمیشه که اینقدر زود گذشت خیلی شیرین زبونی عزیزم کامل صحبت میکنی و کلمات رو با لحن شیرینت زیبا تر میکنی دیروز یک ربع مونده بود که غذا آماده بشه (ماکارونی) شما گفتی دباب(کباب) و اصلا حاضر به خوردن هیچ چیز نشدی منم سریع گوشت چرخ شده بیرون آوردم و با پیاز برات کباب رو آماده کردم (اینقدر با اشتها کباب میخوری آدم کیف میکنه) راستی بعضی از دوستام پرسیده بودند برا چی پندار رو بردم بینایی سنجی و چجوری اینکار انجام میشه و آیا شما همکاری کردی یا نه؟ باید بگم نی نی ها از یک سالگی تا 6 سالگی هر سال باید بینایی سنجی شرکت کنند. من نتونستم شما رو پارسال ببرم و ام...
18 ارديبهشت 1392

دندون هفدهم ...

سلامممم عزیز دل مادر حالت خوبه؟ مامان عاشقتم بخدا دیروز یکم سرم درد میکرد رفتم خوابیدم، شما هم به مامان جون و بابا گفته بودی: مامان درررررد بعد یا دست به سرت اشاره کرده بودی خیلی مهربونی کلمه بابا بابا از دهنت نمی افته تو خواب هم گاهی میگی بابا بابا. عاشق فوتبالی   و دیروز کلی با بابایی سر بازی استقلال خوشحالی کردی و تو خونه دور افتخار زدی و دستت رو مشت کردی و بلند کردی و گفتی گللللللللللللللللللللللللل و اما... امروز عصر شربت زینکت رو بهت دادم و بعد با انگشت و آب خنک لثه هات رو ماساژ میدادم متوجه شدم بعلههههههههههههههههههه کنار دندون کرسی سمت چپ پائین یکی دیگه از دندون کرسی ها جوانه زدند. مبارک باشه مامان جونم الا...
16 ارديبهشت 1392

روز مادر

مادر، بوسه بر دستان خسته تو جانم را زنده می کند و دیدار تو عشق را در دلم به ارمغان می آورد. ایمانم از دعای توست و خدایم را از زبان تو شناخته ام ، عبادت را تو به من آموخته ای ، مادر ! ای الهه مهر. تو گلی خوشبو از بهشت خدایی که گلخانه د لم از عطر تو سرشار است ، از تبار فاطمه ای و گویی وجود تو را با مهر فاطمه سرشته اند پس همیشه دعایم کن چرا که دعایت سرمایه فردای من است. مادرم ! به پاس آنچه به من داده ای ، به ستایش محبتهای بی اندازه ات ، و به وسعت همه خوبیهایت دوستت دارم.   امروز روز مادر بود.خیلی حس خوبی دارم که مادر تو هستم پندار جونم نفسهام به نفسهای تو بنده بخدا خدایا لذت مادر شدن رو به همه کسانی که از این ن...
12 ارديبهشت 1392