چهل و دو ماهگی پندار جون
گل قشنگ مامان سلام
بعد از یه مدت طولانی باز دست به نوشتن زدم
بهمن ماه بود و ما برای انجام تشریفات قبل عروسی دایی رفتیم تهران و سری هم به وزوان زدیم
اینم عکسهای گل پسرم در زادگاه مامان:
پسرم وقتی زیر بارون منتظر خاله زهرا بود تا بیان دنبالمون و بریم وزوان:
پسرم وقتی از زیارت سیده صالحه خاتون (س) برمی گشت:
بعد از دو روز مجدد برگشتیم تهران...
باز واست مینویسم عشقم
مطالبی دیگر از این نی نی وبلاگی