پندارجونپندارجون، تا این لحظه: 12 سال و 7 ماه و 14 روز سن داره

پندارعسلی و مامان و باباش

باران و سرشماری!!!

1390/8/10 13:46
نویسنده : مامان مریم
765 بازدید
اشتراک گذاری

سلام جیگر گوشه

امروز ساعت ٤صبح که بیدار شدم تا به شما شیر بدم و پوشکت رو تعویض کنم ،دیدم یه نسیم خنک از پنجره پذیرایی داره به خونه میاد. نگاه کردم دیدم به به بارون زده و نم نم داره میباره.هوا خیلی خوب بود. شما رو آوردم توی پذیرایی تا هوای تمیز و لطیف بارونی رو حس کنی. این اولین بارون زندگی شما بود. یادش بخیر تو دوران بارداری ام هر وقت بارون میگرفت،میرفتم زیر بارون تا خیس خیس بشم و همونجا دعا میکردم تا شما صحیح و سالم بیای به این دنیا. امروز تو کنارم بودی دستاتو گرفتم و دعا کردم به بهترین شکل بتونم به سر و سامان برسونمت.بتونم کمکت کنم همه مراحل زندگی تو با موفقیت پشت سر بذاری.

بعد دوباره خوابیدیم.بابایی که رفت سرکار من هم صبحانه خوردم و مشغول تمیز کاری خونه شدم.

نزدیکای ظهر زنگ زدند،برای سرشماری اومده بودند.منم شما رو آماده کردم (لباس مناسب پوشوندم) توی کریر گذاشتمت و بردم توی حیاط و به سوالای مامور سرشماری جواب دادم.فکر کرد شما دخملی و من در حال شیر دادن به شما به سوالهای خانم مامور جواب دادم.قربون سر کوچولوت برم که شمرده شد.

الانم خواستم نهار درست کنم اومدم تا برات اینا رو بنویسم تا بدونی چقدر ذوق اتفاقات مربوط به شما رو دارم.همیشه دوستت دارم از ته قلبم.

راستی مه سما دنیا اومده ولی متاسفانه یه کوچولو بیمار شده و بیمارستان بستریه براش دعا کن عزیزم تا زود خوب بشه و دل مامان زهراش شاد بشه (الهی آمین)

برای این پستت شکلک نزاشتم چون عجله دارم برای نهار ببخشید عزیزم.خجالت

 

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (10)

مامانی وروجک
10 آبان 90 14:14
بهترینارو برای شما مامان گل وکوچولوتون ارزو دارم من با شما ودوستای دیگه کلوب مامانای ابان اشنایی دارم ولی چون نمیدونم چه طور پست بزارم تا حالا موفق نشدم!!


عزیز باید عضو بشی ثبت نام کن کد کاربری و رمز عبور میده وقتی وارد کردی میتونی پست بزاری
فاطمه
10 آبان 90 14:47
پندار جوني و مامانش سلام، خوبيد؟
مواظب عزيز دل ما باش، يه دفعه خدايي نكرده سرما نخوره؟ خوب بپوشونش. قربونش برم.قند عسله خاله رو ببوس.


سلام ممنون عزیز
چشم فاطمه جان
فاطمه
11 آبان 90 12:38
سلام ني ني ناز نازي.
مامان جون پندار غصه نخور فاطمه جون كمكت ميكنه تا دلت بخواد براش شكلك ميزاره.ميبوسمت خيلي زياد
اين گلهاي زيبا تقديم به تو پندار جوني بابت اينكه وارد اين دنيا شدي.خوش اومدي.
اينم به خاطر اينكه اينقدر ناز و خوردني هستي آماده ام تا بخورمت


مرسی خاله فاطمه


خاله بهی
11 آبان 90 13:23
آقا پندار بالاخره خودت و به سرشماری رسوندی خاله ... خوب کاری کردی مگه میشه آقا پینگیل ما رو نشمرن مرد مرداست آقا پندار ما...پ
از کارایی که مامان میگه میکنی معلومه خیلی باهوشی خاله به مامی جون بگو اسفند یادش نره گل پسرمون چشم بخوره...بوس بوس هزارتاااااا
برای امین محمد دعا یادت نره که خیلی به دعای شما فرشته کوچولوها محتاجه عزیزکم


مرسی خاله بهی الهی الهی الهی امین محمد دوست جون منم دنیا میاد و من میام میبینمش و باهاش یه عالمه بازی میکنم
مامی مائده
11 آبان 90 20:36
ههه مارو هم شمردن


هههه پرنیا رو که نشمردن دلت آآآآآآآآآآآآب
مامی مائده
12 آبان 90 0:22
ههههه شمارو اشتباه شمردن، اخره پاییز باید میومدن


جوجه خودتی فنچولک
مامی مائده
12 آبان 90 13:13
یادت باشه که به ما سر نمیزنی، اگه دیگه اومدم اینجا


نامرد نگفتی جشن سیسمونی گرفتی الان اومدم تورو خدا بیااااااااااااااااا قهر نکن میخوای نیای که من خونتون نیام فکر کردی زرنگی ههههههههه
مامان ابوالفضل
12 آبان 90 18:51
اولین بارون و شمرده شدن سرت مبارک پندار جونم


ممنون گلم
مامان مریمی
12 آبان 90 22:49
چرا واسع بچه شکلک نمی ذاری... دل داره بچم


حالا خوبه معذرت خواستماااااااااا عجب !!!چشم پست بعدی شکلک بارون میکنم خوبه؟
amoo esmaeil
20 دی 90 23:38
مبارکههههههههههههههههههههههههههههههههههههههههههههههههههههههههههههههههههههههههههههههههههههههههههههههههههههههههههههههههههههههههههههههههههههههههههههههههههههههههههههههههههههههههههههههههههههههههههههههههههههههههههههههههههههههههههههههههههههههههههههههههههههه