پندارجونپندارجون، تا این لحظه: 12 سال و 7 ماه و 15 روز سن داره

پندارعسلی و مامان و باباش

29ماهگی عسلم

1392/11/18 22:02
نویسنده : مامان مریم
553 بازدید
اشتراک گذاری

سلام عزیز دلم niniweblog.com

اوضاع خونه بهم ریخته است.تعمیرات حیاط انجام شده و حالا بابا ابراهیم مشغول تعویض لوله های آب داخل ساختمانه.

دیروز وسیله هایی که داخل کارتنهاست ریختیم بیرون وبه اصطلاح خونه تکونی کردیمniniweblog.com و بابایی لوله های داخل پذیرایی رو تعویض کرد.niniweblog.com

امروز که به بابا جون محمد گفتم شما 29 ماهه شدی،گفت امروز روز پنداره و رفتیم جمعه بازار برای خرید ماهیniniweblog.com

 باباجون گفت امروز هر چی پندار بخواد براش میخرم.شما هم یه تفنگ و یه جفت راکت و یه جفت جوجه خریدی.کلی تو حیاط باجوجه ها بازی کردی وبعد هم  نهار خوردیم و  خوابیدی.

وقتی از خواب بیدار شدی دوباره  کلی با تفنگت ما رو کشتی!niniweblog.com

الهی همیشه شاد باشی مادرجون و لبخند مهمان همیشگی لبهای کوچولوت باشه.

راستی خاله خاطره-دوست مامانی-خیلی از وبلاگت خوشش اومده و همیشه وبلاگت رو میخونه امیدوارم زودتر موقعیتش جور بشه و بیاد ایران تا دیدار تازه کنیم.

اینم عکسای امروز :

خریدهای پندار:

تفنگدار:niniweblog.com

اینم ببعی که دایی مجید برات خرید:niniweblog.com

 

اینم جوجه های گل پسری:

دوستت دارم مامان یه عالمهقلب

 

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (2)

دایی
20 بهمن 92 8:27
من و نکشی تفنگدار! نه دایی جون یدونه ای برا چی بکشم؟
حنانه
21 بهمن 92 20:04
29 ماهگیت مبارک عزیزم فکر نمیکردم وبلاگت اینقدر اپ شده باشه ماشالله مامان زرنگی داری پندار ماشالله چه بزرگ و بامزه شده جوجه هات چه بامزه خریدات مبارک باشهههههههه ممنون حنانه جون ایلیا رو ببوس