نوروز 93 با تاخیر...
سلام و صد سلام به پسر قشنگم
تاخیر مون رو ببخشید چون به علت قطع شدن سیمهای تلفن از کوچه و نبود امکانات تا همین دیروز تلفن قطع بود و در نتیجه نت نداشتیم .
حالا اومدیم با عکسای نوروز پندار گلم.
روز اول سال عمو حمید دوست بابایی به بابا گفته بود که من دارم میرم بندرعباس و ماشینم رو لازم ندارم شما میتونید با ماشین من برید سفر.
بابایی هم وسایل سفر رو آماده کرد و ما روز سوم فروردین رفتیم سفر.
اول از همه رفتیم اهواز عید دیدنی خاله های بابایی و بعد به سمت کرمانشاه رفتیم,البته کرمانشاه توقف نکردیم و به سمت کردستان ادامه مسیر دادیم (چون دوسال پیش به کرمانشاه رفته بودیم) در مسیر به شهرهای جوانرود و روانسر هم رفتیم و از طبیعت بی نظیر اونجا لذت بردیم.
دو شب در سنندج اقامت کردیم و بعد به سمت همدان رفتیم و بعد از همدان هم به سمت وزوان(زادگاه مامان مریم)رفتیم تا از اونجا با بابا رضا و دایی مجید اینا به آبادان برگردیم.
در کل سفر خوبی بود و خوش گذشت دایی اینا هم تا روز یازدهم فروردین اینجا بودند و بعد به وزوان برگشتند.
حالا بریم سراغ عکسای گل پسرم:
قندعسل و سفره هفت سین:
پندار و مامانی و بابایی:
جوانرود:
روانسر:
خانه کرد (سنندج):
عمارت آصف(سنندج):
روستای نگل(سنندج):
قرآن نگل -قرآن به خط حضرت علی(ع)- :
طبیعت روستای نگل:
پارک کوهستانی آبیدر(بام سنندج):
مقبره ابوعلی سینا :
مقبره بابا طاهر :
قنات تاریخی وزوان:
امیدوارم از عکسها راضی باشی مامانی