پندارجونپندارجون، تا این لحظه: 12 سال و 7 ماه و 15 روز سن داره

پندارعسلی و مامان و باباش

روزهای آخر سفر تهران و برگشت به خرمشهر

1393/8/18 17:17
نویسنده : مامان مریم
644 بازدید
اشتراک گذاری

سلام عزیزم niniweblog.com

الان که دارم برات این مطلب رو مینویسم هجدهم آبان ماه هست و شما وارد ماه سی و نهم زندگی قشنگت شدی.niniweblog.com

نت نداشتم تلفن هم نداریم، امروز بابایی مودم عمو اسماعیل رو برامون آورد که با سیم کارت کار میکنه ،تا بتونم وبلاگت رو به روز کنم چشمک.

روزهای آخر سفر ،بابایی به تهران اومد و یک هفته تهران موند و باهم برگشتیم.

تو اون چند روز بابایی ما رو برد گردش تا بهمون  بیشتر خوش بگذره.niniweblog.comو بعد هم باهم به خرمشهر برگشتیم.

اینم چندتا عکس که از سفر تهران مونده بود:

پندار و علیرضا (پسر پسر عمه مامانی) :
پندار و علیرضا (پسر پسرعمه مامان)

پندار و پویای نازنینم(پسر خاله فریبا) :

پندار و پویای گلم (پسر خاله فریبا)

نقاش کوچولوی مامان :niniweblog.com

پسر نقاشم

پندار و بابایی دربند :niniweblog.com

پندار و بابایی (دربند)

شب تولد 3سالگی پندار :niniweblog.com

پندار و مامانی(شب تولد پندار)

مهمونی سه نفره تولد(پیتزا فروشی) :niniweblog.com

شب سه سالگی و پیتزا خورون

 

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (1)

دایی مجید
19 آبان 93 17:51
ماشالله هزار ماشالله روز به روز مرد تر میشه مرسی مجید جونم داداش گلم