پندارجونپندارجون، تا این لحظه: 12 سال و 8 ماه و 10 روز سن داره

پندارعسلی و مامان و باباش

اولین خرید های بابایی برای نی نی پینگیلی

1390/3/1 16:11
نویسنده : مامان مریم
600 بازدید
اشتراک گذاری

سلام گل مادر

حالت چطوره؟

سرحال و سر کیف که هستی؟ از لگد زدنات معلومه چه شیطونکی هستی.

دیروز وقتی رفتیم مطب خانم دکتر،از ایشون خواستم برا شنیدن صدای قلبت به بابایی هم اجازه بده بیاد داخل .

ایشون هم لطف کردند و قبول کردند. بابایی اومد و صدای قوی و تند تند ضربان قلبت رو شنید. میدونم بابایی خیلی خوشحال شد. و مامانی طبق معمول از شنیدن صدای قلب کوچولوی پینگیلی (اسم جدیدی که بابا برات گذاشته) اشکم سرازیر شد.لبخند

بعد رفتیم آبادان سمت بازار مرکزی. مامانی اقدس وسایل سیسمونی پینگیلی رو کامل تهییه کرده اما من ازش خواستم وسایل ویترینی مثل عروسک ،اسباب بازی،ماشین و.. رو بذاره به عهده خودم. بابایی گفت حالا که اینقدر پینگیلی سرحال و شادابه من براش جایزه میخرم . اول از همه یه عروسک کوچولوی ناز خرید و بعد هم عروسکهایی که نی نی با خودش ببره حمام تا موقع حمام سرگرم اونها بشه . بعد هم یه ماشین  ناز و یکدست لباس و زانو بند خرید. تا وقتی پینگیلی چهار دست و پا راه می افته زانوهای نازش ساییده نشه.

در ضمن این چند روز از بهترین روزای  دوران  بارداری مامانی هست میدونی چرا؟ چون بابایی اکثر اوقات خونه است و من احساس تنهایی نمیکنم . میدونی پینگیلی بابایی تو بهترین بابایی رو زمینه من به وجودش افتخار میکنم . ازت میخوام وقتی دنیا اومدی از همه بیشتر بابایی رو دوست داشته باشی. اون خیلی نگران سلامتی توئه و همه تلاشش بر اینه که شرایط مناسبی برای رشد و تربیت جوجه کوچولوش فراهم کنه.

فعلا خدانگه دار دلم برا دیدنت یه ذره شده مامانی زود بیا

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (1)

خاله آنی
1 خرداد 90 13:09
اخی ی ی ی ایشاالله که هر چه زودتر می بینیش مامان مهربونشششششششششش