میلاد رسول الله
سلام عزیز مامان
دیروز که روز میلاد حضرت رسول بود ، مامان جون رحیمه و بابا جون خونمون بودند. نهار رشته پلو درست کردم . بعد از نهار هم مامانجون رحیمه شروع به پختن آش کرد. منم میوه ها رو شستم ظرفای آش رو آماده کردم و پیاز و نعناع داغ هم درست کردم. عمو علی اینا اومدند یکساعت بعد هم عمو اسماعیل یه نسکافه خودیم و رفتیم سراغ عصرونه. اما قبلش بابایی به همه اعلام کرد که یک نفر داره به اعضای خانواده اضافه میشه. همه خیلی خوشحال شدند.
مامانجون رحیمه گفت خودم می خوام به مامان اقدس خبر بدم و زنگ زد برای مامان اینا و بهشون خبر داد
بعد از خوردن آش و جمع و جور کردن رفتیم توی حیاط نشستیم و یه چایی با شیرینی که عمو علی زحمت کشیده بود و آورده بود خوردیم
مهمونامون رفتند و فقط مامانجون ر حیمه موند که امروز صبح بعد از صبحانه رفت خونشون.
مطالبی دیگر از این نی نی وبلاگی