پندارجونپندارجون، تا این لحظه: 12 سال و 8 ماه و 8 روز سن داره

پندارعسلی و مامان و باباش

میلاد رسول الله

1389/12/5 11:16
نویسنده : مامان مریم
691 بازدید
اشتراک گذاری

سلام عزیز مامان

دیروز  که روز میلاد حضرت رسول بود ، مامان جون رحیمه و بابا جون  خونمون بودند. نهار  رشته پلو درست کردم . بعد از نهار هم مامانجون رحیمه شروع به پختن آش کرد. منم میوه ها رو شستم ظرفای آش رو آماده کردم و پیاز و نعناع داغ هم درست کردم. عمو علی اینا اومدند یکساعت بعد هم عمو اسماعیل یه نسکافه خودیم و رفتیم سراغ عصرونه. اما قبلش بابایی به همه اعلام کرد که یک نفر داره به اعضای خانواده اضافه میشه. همه خیلی خوشحال شدند. تصاوير جديد زيباسازی وبلاگ , سايت پيچك » بخش تصاوير زيباسازی » سری پنجم www.pichak.net كليك كنيدتصاوير جديد زيباسازی وبلاگ , سايت پيچك » بخش تصاوير زيباسازی » سری پنجم www.pichak.net كليك كنيد

مامانجون رحیمه گفت خودم می خوام به مامان  اقدس خبر بدم و زنگ زد برای مامان اینا و بهشون خبر دادتصاوير جديد زيباسازی وبلاگ , سايت پيچك » بخش تصاوير زيباسازی » سری پنجم www.pichak.net كليك كنيد

بعد از خوردن آش و جمع و جور کردن رفتیم توی حیاط نشستیم و یه چایی با شیرینی که عمو علی زحمت کشیده بود و آورده بود خوردیمتصاوير جديد زيباسازی وبلاگ , سايت پيچك » بخش تصاوير زيباسازی » سری پنجم www.pichak.net كليك كنيد

 مهمونامون رفتند و فقط مامانجون ر حیمه موند که امروز صبح بعد از صبحانه رفت خونشون.

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (1)

مهرنوش(لوتوس)
5 اسفند 89 16:44
مریم جون احساس زیبایی داری خیلی زیبا و مقدس موقع خوندن وبلاگ این آهنگ را داشتم گوش میدادم انگار از زبان شماست: لحظه ها را با تو بودن در نگاه تو شکفتن حس عشق را در تو دیدن مثل رویای تو خوابه ...