آزمایشگاه
سلام مامانی
خوبی؟خوشی؟
دیروز صبح مامانی همراه بابایی رفتیم آزمایشگاه،تست قند خون داشتم.انجام که شد بابایی اومد و منو برگردوند خونه. منم که از یک جا نشینی خسته شده بودم تصمیم گرفتم فریزر رو نمیز کنم . یکمی جابجا کردن کشو های فریزر برام مشکل بود اما به هر صورت کارم رو تموم کردم. بابا که اومد کلی باهام دعوا کرد که چرا اینکارا رو تنهایی انجام میدی؟(آخه میدونی چیه؟ کمرم حسابی درد گرفته بود).
شب که شد بابایی هوس شله زرد کرد.باباییه دیگه هر چند وقت یکبار هوس یه خوراکی خاصی میکنه. ولی گفت خودم درست میکنم. منم قبول کردم و فقط بادوماشو براش خلال کردم.چه شله زردی شده بود محشر.
شما هم وقتی مامان شله زرد رو خوردم شروع کردی به تکون خوردن تو دل مامان.و نشون دادی که دوست داشتی.
فردا جواب آزمایشم میاد. دعا کن همه چی در حد نرمال باشه مامان.
قربون جوجه کوچولوی نازم برم.
مامان و بابا خیلی دوستت داریم.