پندارجونپندارجون، تا این لحظه: 12 سال و 7 ماه و 24 روز سن داره

پندارعسلی و مامان و باباش

آزمایشگاه

1390/4/15 11:18
نویسنده : مامان مریم
642 بازدید
اشتراک گذاری

سلام مامانیniniweblog.com

خوبی؟‌خوشی؟

دیروز صبح مامانی همراه بابایی رفتیم آزمایشگاه،تست قند خون داشتم.انجام که شد بابایی اومد و منو برگردوند خونه. منم که  از یک جا نشینی خسته شده بودم تصمیم گرفتم فریزر رو نمیز کنم . یکمی جابجا کردن کشو های فریزر برام مشکل بود اما به هر صورت کارم رو تموم کردم. بابا که اومد کلی باهام دعوا کرد که چرا اینکارا رو تنهایی انجام میدی؟(آخه میدونی چیه؟ کمرم حسابی درد گرفته بود).niniweblog.com

شب که شد بابایی هوس شله زرد کرد.niniweblog.comباباییه دیگه هر چند وقت یکبار هوس یه خوراکی خاصی میکنه. ولی گفت خودم درست میکنم. منم قبول کردم و فقط بادوماشو براش خلال کردم.چه شله زردی شده بود محشر.niniweblog.com

شما هم وقتی مامان شله زرد رو خوردم شروع کردی به تکون خوردن تو دل مامان.و نشون دادی که دوست داشتی.niniweblog.com

فردا جواب آزمایشم میاد. دعا کن همه چی در حد نرمال باشه مامان.niniweblog.com

قربون جوجه کوچولوی نازم برم.niniweblog.com

مامان و بابا خیلی دوستت داریم.niniweblog.com

 

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (2)

زهرا مامان مه سما
15 تیر 90 11:47
ایشالله که همه چیز خوبه مواظب پینگیل هم باش
مامي مائده
16 تیر 90 10:28
منم دعا ميكنم كه همه چي خوب باشه مريم جون. مگه ميشه ني ني دست پخت باباشو دوست نداشته باشه