پندارجونپندارجون، تا این لحظه: 12 سال و 8 ماه و 7 روز سن داره

پندارعسلی و مامان و باباش

روزانه

1389/12/11 9:38
نویسنده : مامان مریم
798 بازدید
اشتراک گذاری

سلام جوجه کوچولو

مامانی اقدس دیروز زنگ زد بهش گفتم برای تعطیلات که بیاین شما پیش من بمون تا آخر فروردین اونوقت باهم میریم تهران.

مامانی هم قبول کرد و گفت ۲۵ فروردین عروسی عمو مجتبی است . مجتبی پسر عموی مامانیه و با من هم سن و ساله و میشه عموی شما .

تصاوير جديد زيباسازی وبلاگ , سايت پيچك » بخش تصاوير زيباسازی » سری ششم www.pichak.net كليك كنيدتصاوير جديد زيباسازی وبلاگ , سايت پيچك » بخش تصاوير زيباسازی » سری ششم www.pichak.net كليك كنيد

چون زن عمو (مامان مجتبی) برای عروسی ما اومده بود ، من گفته بودم حتما برای عروسی مجتبی میرم .ان شاالله تا اون موقع شما قدم به چهار ماهگی گذاشتی و مسافرت خطری نداره . باید برم پارچه بخرم بدم برام لباس بدوزند. هورا من همراه فرزند دلبندم میرم عروسیتصاوير جديد زيباسازی وبلاگ , سايت پيچك » بخش تصاوير زيباسازی » سری پنجم www.pichak.net كليك كنيد

 

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (2)

مامان محمد
11 اسفند 89 11:53
سلام مامانی امروز اتفاقی وبلاگت رو پیدا کردم و از اینکه دیدم در انتخاب قالب وبلاگ مشترکیم خیلی حس خوبی بهم دست داد و از اینکه دیدم به این زودی برای نی نی وبلاگ ساختی، شوق و ذوقت رو تحسین کردم همه ی اینا باعث شد برات نظر بذارم و لینکت کنم و ازت دعوت کنم به وبلاگ "محمدمامان" سر بزنی
ستاره
16 اسفند 89 18:22
سلام نی نی خوش به حالت اولین مسافرت همراه با رفتن به یک عروسی خیلی عالی میشه