سفر پندار
سلام عزیزان
پندار با یه کوله بار خاطره خوب از تهران برگشت.
وقتی رسیدیم تهران برای شرکت در مراسم چهلم خاله بابا رضا،به وزوان رفتیم. خدا خدا میکردم که هنوز گلهای محمدی فصلشون تمام نشده باشه تا پسرم اونها رو ببینه (وزوان گل های محمدی معروفی داره حتی گلابش از گلاب کاشان بهتره ولی چون خیلی کمه کسی نمیدونه).
خدا رو شکر گل ها هنوز بودند و پندار تو کوچه باغهای وزوان عطرشون رو استشمام کرد.
پندار در پارک لاله وزوان:
بقیه عکس ها در ادامه مطلب:
پندار در کوچه باغهای گل محمدی وزوان:
بعد از سمت جاده کاشان به تهران برگشتیم تا در مراسم گلابگیری شرکت کنیم.
پندار در مراسم گلابگیری قمصر کاشان:
بعد به باغ فین رفتیم (بابا ابراهیم تا حالا کاشان نرفته بود بخاطر ایشون رفتیم.)
ما سه نفر در باغ فین کاشان:
در راه برگشت خاله فریبا (دوست مامان مریم) زنگ زد که تولد پویا دعوتین امشب، تشریف بیارین.ماهم تا رسیدیم دوش گرفتیم و رفتیم تولد.
پندار در تولد پویا:
چند روز بعد خونه خاله حدیث - مامان مشکات جون - دعوت بودیم سفره صلوات. با مامانی اقدس رفتیم تا هم دوست جونم رو از نزدیک ببینیم ، هم در مراسم سفره شرکت کنیم .(وای یادم نمیره از صبح رفتیم نمایشگاه طب سنتی خسته و کشته از همون طرف رفتیم خونه خاله حدیث و پندار تا میتونست گریه کرد!)
پندار و مشکات جون(پندار تسبیح رو میخورد جای صلوات فرستادن):
روز بعد خونه خاله النا- مامان آرتین - دعوت بودیم خیلی خوش گذشت من با خاله یاسمن و حدیث جون فلکه دوم تهرانپارس قرار گذاشتیم تا خاله یاسی ما رو ببره :
چندتا عکس از مهمونی:
پندار ،آرتین ،آرتین (میزبان) ، هیراد ، امیر مهدی ، ونداد:
بدون شرح:
از سمت چپ پندار: آرتا مهر، هانا،مشکات،پرنیا،ونداد،رادین،امیر مهدی،آرتین،هیراد،آرتین،پندار
پندار و دوست دخترهاش:
کجا رو نگاه میکنین شما ؟! سبحان گلی هم تو این عکس هست.
اینم نی نی ها و مامانا :
پندار در عروسی مجید خان (از آشناها )بغل آقا داماد و دایی مجید :
در کل خیلی خوش گذشت.ممنون که حوصله به خرج دادین و عکس ها رو دیدین