کچل مو فرفری!!!
سلام عزیز یک ساله من
خوبی مادر
دستت بهتر شد؟ جای واکسن رو دستت مونده و دستت رو خیلی با احتیاط روی زمین میزاری.
روز شنبه بعد از ظهر با بابابزرگ و بابایی رضا و بابا ابراهیم،رفتیم توی نخلستانهای اطراف خرمشهر تا عکس یادگاری بگیریم.بعد هم یه سر به بازار صفا زدیم و بعد به آرایشگاه رفتیم تا موهای شما رو ماشین کنیم .
مامانی موهای شما همه کوتاه بلند و نامرتب شده بودند.من و بابایی تصمیم گرفتیم اونها رو ماشین کنیم تا یک دست و قشنگ در بیان.تازه اینطوری راحت تر میتونم روغن زیتون بزنم و موهای نازت رو تقویت کنم.
4تایی(با شما5تایی)رفتیم داخل آرایشگاه و گفتیم اومدیم موهای پسرم رو ماشین کنیم (فکر کنم آقای آرایشگر وحشت کردند،همه با هم ریختیم سرش)
اصلا نترسیدی گریه هم نکردی.خدا وکیلی بچه به این آرومی ندیدم (ماشالله).فقط قیافه ات رو مظلوم میکردی و از من بغل میخواستی همین.
خیلی سریع کار تمام شد البته بخاطر همکاری فوق العاده شما.آرایشگاه یه صندلی شکل ماشین داشت و یک پیشبند با طرح کارتونی.خیلی خوشت اومده بود.همه به شما گفتند ای کیو سان (با اون سر گرد و بی مو کاملا شبیه ای کیو شدی.)
بعد هم برگشتیم خونه و حمام کردی .
اینم از قصه آرایشگاه رفتن پندار جون برای بار اول
عکسهای این پست هم تقدیم به تو و همه دوستای خوبت که به شما سر میزنند: