ادامه خانه تکانی
سلام جوجه کوچولو
حالت چطوره ؟ جات راحته ؟ مامانی اذیتت نمیکنه؟
دیروز صبح به نیت تمیز کردن آشپز خونه بلند شدم و توی چندتا کابینت و روی سنگاش رو تمیز کردم . وسایل داخلش رو هم مرتب کردم .اما دیگه نا نداشتم بقیه رو همونطوری گذاشتم و رفتم سراغ غذا....
سه شنبه بود و طبق معمول غذا چی بود؟ ..... آفرین باهوش مامان ، ماکارونی
یه ماکارونی مشدی درست کردم و منتظر بابایی نشستم . وای چشمت روز بد نبینه بابایی که اومد وقتی دید با این حالم نشستم آشپزخونه تمیز کردم از دستم دلگیر شد. و گفت فردا نمیخواد نهار درست کنی . استراحت !
اما مامان حوصله ام سر میره همش یه گوشه بشینم . آخه میدونی من آدم یه جا بشینی نیستم همش تحرک داشتم شیطنت میکردم ،به قول بابایی ورجه وورجه میکردم. حالا یه وقتا که یه گوشه نشستم بابایی میگه آدم دلش برات میسوزه اینجوری یه گوشه نشستی
مطالبی دیگر از این نی نی وبلاگی