پنج ماهگی تربچه
سلام عزیز مامان
ماهگی ات مبارک.
دیروز شما رسما وارد ماه ششم از زندگی قشنگت شدی.
صبح با بابایی بیدار شدیم و چون بابا کار داشت خودمون دوتایی رفتیم آبادان.مرکز بهداشت خیلی شلوغ بود.تا ساعت 11 معطل شدیم.
وقتی قد و وزنت چک شد پرونده ات رو از اون مرکز تحویل گرفتم تا دیگه مجبور نباشیم برای قد و وزن و واکسن صبح زود تا آبادان بریم و برگردیم.
اومدیم خونه و بابا زنگ زد که نهار درست نکن (وقتی نمونده بود، ساعت یک بود).بابایی که اومد داشتم از سر درد می مردم .نهار که خوردیم یدونه مسکن خوردم و خوابیدم. نیم ساعت بعد با صدای قشنگ شما بیدار شدم...
وزن شما 8600 گرم شده و نسبت به نمودار رشد خوبه و موردی نداره.
مهارت های پسرم در ماهی که گذشت:
بلند بلند میخنده
بلند بلند حرف میزنه و آواز میخونه
مفهوم بیا بغلم رو دیگه کامل درک میکنه(قبلا زیاد توجه نمیکرد)
مفهوم بگیر رو کاملا درک میکنه
میتونه خودش رو روی پهلو ثابت نگه داره و به پشت یا رو برنگرده
با روروئک راحت خودش رو جابجا میکنه
سرلاک خور و فرنی خور قهار شده (رو دست نداره ماشالله)
به قول معروف یکه شناس شده و اگر کسی غیر من و بابا بغلش کنه زود دلش میخواد برگرده بغل خودمون
اینم عکس 5ماهگی اش: