ماجراهای مامان و تولد پندار جون
سلام عزیزم
گفته بودم که برا تولد شما مامانی اینا از تهران میان.
غروب روز دوشنبه مامان اینا از راه رسیدند(از تهران به وزوان رفته بودند و بعد از یک شب اقامت به سمت خرمشهر حرکت کردند.)
قبل از حرکتشون به مامان اینا گفتم حالا که بابا بزرگ میان،مامانبزرگ رو هم با خودتو بیارین.اما ایشون گفتند: خیلی برام سخته، هم راه دوره، پاشون هنوز خوب نشده و با واکر راه میرن. منم گفتم اصرار نکنین اما بگین خیلی دوست داشتم که در اولین تولد پندار باشن.
(گزارش روز دوشنبه):
از عصر من منتظر بودم که بابا اینا برسند اما دیدم که عصر شد و بابا اینا هنوز نرسیدند.زنگ زدم و پرسیدم کجا هستین؟گفتند نرسیده به اهواز...وای من حرصم در اومد و گفتم چقدر یواش میاین؟دایی مجید گفت: جاده شلوغه ما هم عجله نداریم و داریم تفریحی میایم!
منم پیش خودم گفتم ماشین نقص پیدا کرده نمیخوان به من بگن.
و خلاصه ساعت 9 شب انتظار به پایان رسید و مامان اینا و بابابزرگ اومدند.اما دیدم یه دفعه در اتاق باز شد و مامانبزرگ اومدند داخل خونه !!!!!!!!!! وای از ذوق اشکم داشت میریخت خیلی خوشحال بودم تازه متوجه شدم آهسته اومدن دایی مجید دلیل داشته.
این دو سه روز نی نی وبلاگ مشغول پشتیبان گیری بود و سخت افزار اضافه میکرد و باز نمی شد.ما تو این دو روز کلی کار کردیم خریدای تولد شما رو انجام دادیم و امشب هم تزینات خونه و تهیه غذای فردا شب رو به اتمام رسوندیم و الان که دقایقی از ساعت 3بامداد گذشته من در حالی که همه خواب هستند،اومدم تا برات بنویسم .
ان شالله فردا صبح باید ادامه تزینات خونه رو انجام بدیم،میوه ها رو تو ظرف بچینیم،چند تا خورده کاری هم هست که باید تمام بشه.
امشب حس غریبی دارم مامانی
همش بغض میکنم و بعد بغضم رو فرو میخورم. مدام میام نگاهت میکنم .وقتی خوابی چهره نوزادی ات توی صورتت داد میزنه .اصلا باورم نمیشه که یکساله تو به من هدیه داده شدی.
دلم برا گریه کردن های نیمه شبت در سه ماه اول زندگی ات تنگ شده.دلم برا تکونایی که توی دلم میخوردی تنگ شده.دلم برا همه چی تنگ شده.
یه وقتا غصه ام میگیره و میگم چقدر این دوره شیرین شیرخوارگی ات زود میگذره.من دلم میخواد همیشه همینطوری کوچولو باشی و من لذت در آغوش کشیدنت رو ساعت به ساعت داشته باشم.
دلم میخواد زمان بایسته و بزرگ نشی
امیدوارم مامان خوبی برات باشم و بتونم همیشه همراهت،پشت به پشتت بدم و ازت مراقبت کنم .
پست بعدی ان شالله عکسای تولد شیرین ترین پسر دنیا