هورااااااااااااااا
سلام عزیزکم
حالت چطوره؟
امروز بعد از چند روز غیبت اومدم بگم مامانی و بابایی از تهران اومدند. دایی مجید هم قرار بود باهاشو بیاد که برای مسابقات تنیس روی میز اتتخاب شده و باید بره زنجان و از همونجا میاد.مامان شنبه باید برم دکتر و سونوگرافی آخرم رو ببرم تا دکتر نظر نهایی شو برا زایمان بهم بگه.
این روزا دیگه اصلا آروم و قرار نداری و همش در حال تکون خوردنی،یه موقع ها که از شدت تکون ها منو نگران میکنی و من کلی میترسم که خدای نکرده آسیبی نبینی.
راستی یه خبر خوب، خاله اعظم -خاله مامان- قرار شده اگر بتونه برا دنیا آمدن شما بیاد. دعا کن شرایط مهیا بشه تا بیان.
فردا باید با مامانی و بابایی برم فروشگاه یک عالمه خرید کنم چون هم مهمان داریم برا تولد شما هم تا یه مدت نمیتونم برم خرید
خیلی دوستت دارم مامانی دلم برات خیلی تنگ شده
مطالبی دیگر از این نی نی وبلاگی