پندارجونپندارجون، تا این لحظه: 12 سال و 8 ماه و 6 روز سن داره

پندارعسلی و مامان و باباش

هورااااااااااااااا

1390/6/11 18:25
نویسنده : مامان مریم
965 بازدید
اشتراک گذاری

سلام عزیزکم

حالت چطوره؟

امروز بعد از چند روز غیبت اومدم بگم مامانی و بابایی از تهران اومدند. دایی مجید هم قرار بود باهاشو بیاد که برای مسابقات تنیس روی میز اتتخاب شده و باید بره زنجان و از همونجا میاد.مامان شنبه باید برم دکتر و سونوگرافی آخرم رو ببرم تا دکتر نظر نهایی شو برا زایمان بهم بگه.

این روزا دیگه اصلا آروم و قرار نداری و همش در حال تکون خوردنی،یه موقع ها که از شدت تکون ها منو نگران میکنی و من کلی میترسم که خدای نکرده آسیبی نبینی.

راستی یه خبر خوب، خاله اعظم -خاله مامان- قرار شده اگر بتونه برا دنیا آمدن شما بیاد. دعا کن شرایط مهیا بشه تا بیان.

فردا باید با مامانی و بابایی برم فروشگاه یک عالمه خرید کنم چون هم مهمان داریم برا تولد شما هم  تا یه مدت نمیتونم برم خرید

خیلی دوستت دارم مامانی دلم برات خیلی تنگ شده

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (9)

شیما
12 شهریور 90 10:04
سلام
چشمت حسابی روشن.
خوش بگذره


سحر
12 شهریور 90 12:00
وایییییییییی چه حس خوبیه مریم جونم خوش به حالت بوس
مامی مائده
12 شهریور 90 20:35
چشمت روشن عزیزم. بالاخره مامانت اینا اومدن. ایشالا این روزای اخرم به خوبی و خوشی سپری کنین و پینگیلی صحیح و سلامت پا به این دنیا بذاره.
مامان مریمی
12 شهریور 90 23:04
به جان خودم امروز نت قطع بود اما چشمت روشن باشه و خدا پینگیل رو برات حفظ کنه
سحر
12 شهریور 90 23:23
قربون این پینگیل برم که یه هفته دیگه به دنیا میاد، ایشالا که همیشه لبت خندون باشه پینگیل جوووووووووووون
مامان كوچولو
12 شهریور 90 23:29
ماشالا به نيني شيطون ههه
چشمت روشن مامان اينا ميان انشالا بزودي و با سلامتي زايمان كني و نيني نازتو ببيني ماروهم دعا كن


مینا
14 شهریور 90 1:24
واییییییییییی مریم چرا ننوشتی پینگیل 3روزه دیگه میاد


عزیزم سلام بخدا خودم ساعت 7 بعد از ظهر امروز(یکشنبه) فهمیدم حسابی شوک شدم حالا تو یک پست مفصل مینویسم براتون
گلاره
14 شهریور 90 23:45
الهی پینگیل دیگه دلش تنگ شده و نمیتونه بیشتر از این صبر کنه خوش بحالت مریم این هفته نی نی میاد تو بغلتتتتت راستی وب دخملی منم لینک کن


چشم عزیزم حتما
سهیلا
16 شهریور 90 0:19
قربونت برم خاله که انقدر عجولی و دوست داری مامانی و بابایی رو زودتر از تنهایی در بیاری منتظر دیدن عکسای خوشگل خوشگلت تو وبت هستم و دلم داره غش میکنه که زودتر ببینمت انشالله به سلامتی بدنیا بیای و هممون و خوشحال کنی منتظرتم عروسک کوچولوی خاله


مرسی سهیلا جون از این همه لطف و صفای دلت و اینهمه محبتی که به من و نی نی داری ماهم دوستت داریم