پندارجونپندارجون، تا این لحظه: 12 سال و 8 ماه و 5 روز سن داره

پندارعسلی و مامان و باباش

افطاری

1390/6/4 11:29
نویسنده : مامان مریم
836 بازدید
اشتراک گذاری

سلام مامان جان

حالت چطوره؟

امسال ماه مبارک رمضان من که از روزه گرفتن محروم بودم،بابایی گفت دوست داشتم امسال هم یه مهمونی افطاری کوچک داشته باشیم اما جور نشده بود تا دیشب.

چند روز پیش دوست بابایی زنگ زد و گفت ما پنجشنبه شب میایم خونتون. ما هم خوشحال شدیم که بعد از مدتها مهماندار شدیم. بابایی قبلش زحمت کشید و خونه رو تمیز و مرتب کردniniweblog.comمن واقعا ازش ممنونم که کلی کمک بوده برام تا الان.

برای شام هم مهمونامون گفتن سالاد ماکارونی درست کنید. ما هم یه سفره کوچیک و خیلی ساده اما صمیمی انداختیم و دور هم یه شام و افطار صرف کردیم .niniweblog.com

وسایل سیسمونی شما رو که دیدن خیلی خوششون اومد و کلی برات ذوق کردند و دوباره بحث حدس زدن جنسیت شما اومد وسط ، اما به نتیجه خاصی نرسیدند. آخر شب هم رفتند و ما دوباره تنها شدیم.

اما این تنهایی زیاد طول نمیکشه مامان جان. چند روز دیگه مامانی و دایی مجید میان و از تنهایی بیرون میایم.niniweblog.com(بابایی به مامان اقدس زنگ زد و گفت بذارین ماه رمضون تمام بشه و بعد بیایین که اذیت نشید از  گرمای اینجا. بخاطر همین تا حالا نیومدند.)

راستی دیشب بابایی خواب شما رو دیده بود و جالب اینه که صورت ماهت رو هم تو خواب دیده بود کلی ذوق کرده بود صبح که برام تعریف میکرد. خوش بحال بابایی که هم براش دلبری میکنی هم تو خواب براش رخ مینمایی.

 

این روزای آخر واقعا اذیت میشم هم دنده هام درد دارن هم خوابم آشفته شده و اکثر ساعات شب رو بیدارم. اما همه اینا به دیدن روی ماهت تا چند روز دیگه می ارزه. الهی بدون هیچ مشکلی قدم به این دنیا بگذاری و همه این اتفاقات بشه خاطرات شیرین این دوران.niniweblog.com

عسلکم خیلی میخوامت.

 

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (6)

سحر
5 شهریور 90 13:29
سلام مریم جون شما که به ما سر نمیزنی اما من حدس میزنم نی نی باید دخمل باشه که سراغ باباییش میره ایشالا سالم باشه
مامی مائده
6 شهریور 90 9:13
خسته نباشی خانمی از مهمونداری پینگیل هم ایشالا صحیح و سالم تا چند روز دیگه میاد تو بغلت
باران اردیبهشت
7 شهریور 90 16:32
وایییی آفرین کدبانو مهمونی دادی با شیمکه گنده ماشاالله چشم نخوری .
من که فقط بخور و بخواب ههههههههه.
دیگه چیزی نمونده تا دیدن پینگیل جون هورااااا منم کلی هیجان زده شدم ههههه


قربونت برم عزیزم اره تا دو هفته دیگه دنیا میاد خاله باران
مروارید مامان آوا
8 شهریور 90 11:49
ان شا ا... زودی به خوبی و سلامتی به دنیا میاد و همه خستگیهاتون به در میشه


مرسی عزیزم ممنون
زهره
10 شهریور 90 18:08
سلام مریم خانم. نی نی من بالاخره دنیا اومد عکسش و گذاشتم توی وبلاگش. با تمام وجودم آرزو میکنم مهرماه که میاد همین خبرو واسم بنویسی و عکس نی نی خوشکلت و بذاری.
منتظرم


مرسی زهره جون که خبر دادی نی نی تون خیلی ماشالله نازه
مامان رانيا
11 شهریور 90 18:47
انشا اله به سلامتي به دنيا بياد