اولین اثاث کشی همراه با پندار
سلام گل سفیدم،بنفشه برگ بیدم
الان 6روزه که از خونه قبلی نقل مکان کردیم و به خونه بابا جون اینا اومدیم.
وسایل رو تو یک قسمت از پذیرایی شون جا دادیم و با یخچال و میز تلویزیون بزرگه باباجون اینا براش یه دیوار درست کردیم تا منظره زشت اثاث ها تو کارتن پیدا نباشه خودمون هم تو پذیرایی ساکن شدیم.
مامانی عزیزم؛من و بابایی اول زندگی مون هم تو همین اتاق پذیرایی زندگی میکردیم و آدمهای کم توقع و ساده زیستی بودیم.الحمدلله از زندگی مون راضی هستیم.همین که بابایی مهربونه و خانواده دوست برای من یک دنیا ارزش داره.
امیدوارم شما هم مثل بابایی باشی و اخلاق خوب بابایی رو داشته باشی.
این شرایط برای شما از همه ایده آل تره چون کنار مامان جون و باباجونت هستی و احساس تنهایی و بی حوصله بودن بهت دست نمیده.
این رو هم بگم این شرایط زیاد هم طول نمیکشه چون بابا پیگیره کاره که بتونه جایی مشغول بشه و از آبادان بریم.
فعلا منتظریم تا ببینیم خدا چی میخواد گل پسرم
زندگی برای من یعنی تو و بابا ابراهیم
امیدوارم زندگی من همیشه شاد شاد باشه