18ماهگی عزیز دلم
سلام عزیز دلم
18 ماه از روزی که قدمهای کوچولوت رو تو زندگی ما گذاشتی میگذره.شما روز 17 اسفند ماه ؛یک سال و نیمه شدی مبارک باشه عزیز دلم.
واکسن 18ماهگی رو هم روز دوشنبه آینده باید بزنی گل من.
ما روز 4شنبه 16 اسفند به دعوت خاله زهرا(دختر خاله من) با ایشون و خانواده محترمش به قم مشرف شدیم.
شما درست روز یکسال و نیمگیت دوتا اولین رو تجربه کردی:
1-اولین بار که به حرم حضرت معصومه سلام الله علیها مشرف شدی
2-اولین بار که برف رو تجربه کردی(البته سال قبل هم برف رو دیدی اما 3ماهه بودی و چیزی یادت نبود)خیلی ذوق کرده بودی و با دیدن دونه های برف میگفتی بفففففففففففففف
اونجا که بودیم یه آپارتمان خیلی بزرگ با امکانات در اختیار مون بود (از طرف محل کار خاله زهرا) شما هم آزاد بودی بدو بدو میکردی متکا بازی میکردی خلاصه محدودیت در کار نبود و برا خودت صفا میکردی البته عمو احمد هم خیلی باهات بازی میکرد و به شما خوش گذشت.
یه مورد خیلی جالب این بود که شما اونجا برا اولین بار دوغ و پنیر و ماست خوردی من از تعجب شاخ در آوردم چون به هیچ عنوان لب نمیزدی.
عکسهای سفر رو هم در ادامه مطلب گذاشتم بعلاوه چندتا عکس دیگه:
پندار و بنیتا امامزاده 5تن شیان:
پندار امامزاده صالح:
داش پندار:
پندار و عمو احمد در حال شیطنت:
پندار و متکا بازی (دستپخت خاله زهرا):
پندار در حال استراحت:
پندار در حرم مطهر:
پندار و نماز خواندن: