پندارجونپندارجون، تا این لحظه: 12 سال و 8 ماه و 6 روز سن داره

پندارعسلی و مامان و باباش

غیبت چند روزه مامان

1390/4/25 13:13
نویسنده : مامان مریم
656 بازدید
اشتراک گذاری

سلام قند عسل مامان و باباniniweblog.com

حالت چطوره؟ قهری با مامان؟niniweblog.comحق داری چند روز بود نیومده بودم برات مطلب بذارم..•* زیبــا ســاز بــرای مـــا *•. www.zibasaz4us.blogsky.com صورتک های خندان

آخه میدونی بابایی سه شنبه منو فرستاد آبادان،چون می خواست چهارشنبه بره اصفهان..•* زیبــا ســاز بــرای مـــا *•. www.zibasaz4us.blogsky.com صورتک های خندان

عمه بزرگ بابا فوت کرده.و بابایی باید برای مراسمش میرفتniniweblog.com  و چون من تو شرایطی نیستم که تنها باشم گفت برو خونه مامانجون رحیمه.

آبادان هم اینترنت بود اما میدونی چیه،سیستم عمو اسماعیل برنامه فایر فاکس نداشت،و نمیتونستم برات شکلک یا عکس بذارم.niniweblog.comمنم با خودم گفتم بذار وقتی رفتم خونه برات مطلب مینویسم. امروز صبح بابایی از راه رسید و من رفتم دنبالش و اومدیم خونه.niniweblog.com

گفتم بیام برات بگم من و بابایی هرجا باشیم دوستت داریم.niniweblog.com

 

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (5)

بابایی
25 تیر 90 13:50
سلام بابایی . مامان راست میگه تقصیر من بود . آخه من تو این 4 سال زندگی مشترکمون دفعه اوله که مامانی را تنها گذاشتم و رفتم . البته اونم بخاطر تو بود که اذیت نشی خوشگل بابایی . فامیلا همه سراغ مامانی را میگرفتن و مثل همیشه بازار جنسیت شما داغ بودش که من هم همه را پیچوندم!!!!!!



سلام مرسی بابایی
زیبا
25 تیر 90 16:08
سلام با عکس های متحرک کوچک به روزم
مامان ابوالفضل
27 تیر 90 18:55
سلام گلم من که شما رو خیلی خیلی وقته پیش اد کردم مراقب خودت باش
مامی مائده
27 تیر 90 19:15
چشمت روشن مریم خانوم ایشالا دیگه موقعیتی پیش نیاد که مجبور بشین از هم جدا شین



سلام عزیزم خوبی؟
ممنون که سرزدی دخمل گلت رو ببوس
دانيال
28 تیر 90 11:38
سلام خاله جون
من كدم 67 است ميشه به من هم راي بديد
اگر هم اجازه بديد لينكتون كنم
با احترام
دانيال


خواهش میکنم عزیزم باشه رای میدم شما هم برا نی نی ما نظر بذار بهش سر بزن