پندارجونپندارجون، تا این لحظه: 12 سال و 8 ماه و 1 روز سن داره

پندارعسلی و مامان و باباش

اولین چهارشنبه سوری پندار

سلام گل مادر امروز آخرین سه شنبه ساله.طبق آیین کهن ایران زمین مردم ما شب چهارشنبه آخر سال دور هم جمع میشند آجیل می خورند قاشق زنی میکنن و از روی آتش میپرند. گلم اجداد ما همه زرتشتی بودند و یکتا پرست و آتش رو مقدس می دونستند.همونطور که الان ما مسلمانها آتش رو از مطهرات میدونیم. آتش مظهر گرما و نور و حرارت و شوق زندگیه.ما وقتی از روی آتش میپریم یه جمله معروف داریم که میگیم : زردی من از تو سرخی تو از من (خطاب به آتش). معنی اش هم اینه که اگر رخسار من زرد و رنجوره مال تو؛و سرخی و شادابی تو مال من. بعضی ها هم رسم دارن آش می پزند. و بعضی ها رشته پلو. عصر میریم پیش عمو رضا(دوست بابا)تا در مراسم چهارشنبه سوری شرکت کنیم . یادش بخیر پارس...
23 اسفند 1390

اولین عکسهای آتلیه مامان مریم

سلام عزیزم  تربچه خان حالت چطوره؟ عزیزم اکثرا مامانای خوب نی نی هاشون رو میبرن آتلیه کودک تا عکس های قشنگ بگیرند و یادگاری داشته باشند. من شما رو آتلیه نبردم به چند دلیل... اما خودم یه آتلیه خونگی درست کردم و از شما عکسهای هنری گرفتم.امیدوارم سلیقه مامان رو دوست داشته باشی و بدونی من نهایت تلاشم رو برای خوشحالی شما انجام میدم. عکسها رو تو ادامه مطلب ببینید: ستاره شبم تویی: وای چه گل قشنگی: تو تکی،عروسکی،بانمکی:    اگر خوشت اومد بازم  ایده دارم که عکسهای قشنگ بگیرم.عاشقتم پینگیل خان  ...
23 اسفند 1390

آخ جون بازم دندون

سلام جیگر گوشه خوبی تربچه خان؟ دیگه کم کم رفتی تو زمره کباب خورا.سومین دندون خوشگلت روز 19 اسفند(پیشین بالا سمت چپ) و چهارمین دندون خوشگلت 20اسفند (پیشین بالا سمت راست) جوانه زدند و روی لثه کوچولوت خودنمایی میکنن. مبارک باشه عزیزم  ...
21 اسفند 1390

ولنتاین مامان

سلام مهربونم خوبی؟ امروز روز ولنتاینه. روزی که عشاق به هم گل میدن و یکبار دیگه یادآوری میکنن که همدیگر رو دوست دارن. امسال من خوش بحالم شده چون دوتا عشق دارم. یکی بابایی یکی هم تو اولین ولنتاین زندگی ات مبارک هستی مامان. ...
25 بهمن 1390

دومین کلمه مفهوم

جیگر طلا سلام خوبی تربچه؟ من خوشبختم چون گلی مثل تو دارم کلمه بابا درس جدیدمونه. دیروز(دوشنبه24 بهمن ساعت6:30عصر)بعد از اینکه  چند روز باهات تمرین کردم  تونستی بگی "بوب". دندونای پیشین بالا بدجور اذیتت میکنن . لثه ات حسابی ورم داره.دست مامان رو هم محکم گاز میگیری خدا کنه زودتر جوانه بزنن تا اینقدر درد نکشی . راستی امروز یک کار جدید یاد گرفتی : شیر که میخوری یه ذره اش رو نگه میداری تو دهنت، بعد فوت میکنی میپاشی بیرون   ...
25 بهمن 1390

اولین عکس از مرواریدهای تربچه

میوه دلم سلام از وقتی این دوتا مروارید کوچولو رو لثه هات خودنمایی کردند،نتونستم ازشون عکس بگیرم . تا میخواستم عکس بگیرم یا زبونت رو در می آوردی، یا لباتو سفت به هم میچسبوندی. اما بالاخره یه فکری به ذهنم رسید دوربین رو برداشتم و ازت دور شدم و کلی زووم کردم تا متوجه نشی دارم ازت عکس میگیرم و  این عکس رو از شما گرفتم : ...
13 بهمن 1390

اولین کلمه مفهوم

سلام تربچه خوبی؟ امروز سه شنبه یازدهم بهمن ماه هزارو سیصد و نود ساعت 2:30 دقیقه ،  ما داشتیم  نهار میخوردیم و شما با دقت به ما نگاه میکردی.من یه خورده باهات حرف زدم و طبق عادت همیشه کلمه مامان رو با تاخیر و آروم برات گفتم به این شکل ما.....م ما. یه ذره نگاه کردی و خندیدی و حواست رفت جای دیگه. اما... بعد از چند لحظه دوباره نگات کردم و شما گفتی اوووووممممممممم ماااااااام . وای قند تو دلم آب شد عزیزم فکر کنم شیرین ترین لحظه عمرم بود. ...
11 بهمن 1390